نوشته های منو « چرت و پرت » حساب کن ...
نوشته های منو « نامه های عاشقانه » فرض کن...
نوشته های منو « دروغ » فرض کن ...
نوشته های منو « حرف مفت » فرض کن ...
نوشته های منو ...
نوشته های منو ...
...
اصلا برام مهم نیست ...
مهم اینه که ...
مهم اینه که ...
...
نوشته های من حرف دلمه ...
...
مهم اینه که ...
...
نوشته های منو میخونی !!!!!!!!!...
نم نم بارون ... پارک جمشیدیه ... پارک طالقانی ... پارک ساعی ...
خاطره ... خاطره ... خاطره ...
اسمون هم این چند روز دلش مثه من ...
دلش هوای یه گریه ناب را داره ولی ...
تصمیم میگیره اونچیزی که تو دلشه را بریزه بیرون ولی پشیمون میشه ...
شایدم دیگه اشکی براش نمونده ...
یادته میگفتی از مردهایی که گریه کنن « بدت میاد » ...
دلیل رفتنت را متوجه شدم چون از من « بدت میومد » !!!!!!!!!!!!
بارونو دوست دارم هنوز چون تورو یادم میاره ...!!!
نمیدونم بارون منو هم یادت میاره ... ؟؟؟!!!
امروز بعد اون بارون عجیب غریب رفتم همون محل همیشگی ! پارک طالقانی ...
بوی خاک و سبزه و بارون ٬ همه باهم بوی عطر تو را برام زنده کرد ! نمیدونم هنوزم همون عطر را استفاده میکنی ؟