« فال » نامه

هوس کردم چشمامو بببندم و به نیتت یه فال حافظ بگیرم :

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم

مِی مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سر مکش تا نکِشد سر به فلک فریادم

...

بازم از همون فالهای همیشگی ...