« بیابان » نامه

  8490 - Car Lights Streaking Past Ivanpah Lake
شب ، مهتاب ، بیابان ، تنهایی ...
انجا که تا چشم کار میکرد بیابان بود..  تابحال شب در بیابان بوده اید؟ ...
انجا که در دوردست ستارگان اسمانش با سوسوی نور چراغهای روستا یکی میشود  ...
مهتاب هم که مانند همیشه مکمل زیبایی باشد ...
دوست داشتم همانطور ادامه بدهم تا به انتهای بیابان برسم انجا که میشد ستارگان را با دست چید ...
نمیدانم چرا انجا هم بیاد تو بودم ...
به اسمان نگریستم به دنبال تو میگشتم ...
در قدیم میگفتند ستاره ها خونه فرشته هاست ...
خونه فرشته من کدومه؟؟
شاید اونی که رنگش قرمزه !! یا شایدم اونی که رنگش زرده ؟؟؟؟
چه جوری میشه میون این همه ستاره ، ستاره فرشته خودمو پیدا کنم ...

ای کاش موقع رفتن ادرس ستاره ات را به من میدادی که حداقل دلم به سوسوی ان خوش باشد ...


امیدوارم تعطیلات همچنان به شما خوش بگذرد ...

«عید» نامه

یا محول الحول و الاحوال ٬ حول حالنا الی احسن الحال


بهار هم امد ، ولی تو نیامدی
شاید هم نخواهی امد ؟! ...
کاش التماس قلبم را در ان روز بارانی میدی   ...
کاش میدانستی که با رفتن تو بهار هم خواهد رفت


امروز موقع تحویل سال همش به یاد تو بودم ، تو تنهایی خودم همش به تو فکر میکردم ، بهت زنگ زدم ولی کسی جواب نمیداد ، دلشوره داشتم ...
دورکعت نماز خوندم و اولین دعایی که کردم سلامتی تو بود ...

راستی تکلیف « سال » متولدین روز سی ام اسفند که بعد از تحویل سال بدنیا امده باشند چی میشه ؟؟؟ خودمونیم عجب مساله ایه روز تولد اونها ... اگه بعد تحویل سال هم بدنیا امده باشن دیگه هیچی ...
خوب اینطور که پیداست میخوان منو بزور ببرن مسافرت ولی به امید خدا زود برمیگردم (اگه بذارن) ... امیدوارم شما هم ایام خوب و خوشی داشته باشین و سفرتان بی خطر باد

« گزارش » نامه


بهار دلکش رسید و دل به جا نباشد
از آنکه دلبر دمی به فکر ما نباشد
 در این بهار ای صنم بیا تو آشتی کن
 که جنگ و کین با من حزین روا نباشد
 
 


 چه سرنوشت غم انگیزی، که کرم کوچک ابریشم 
                       تمام عمر قفس می بافت ، ولی  به فکر پریدن بود


 تو این مدت که ننوشته بودم فکر نکنین که من تنبل شده بودم ها ! نه !!! ( تنبل نبودن من نکته مهمی بود که باید میگفتم ) . تمام عوامل طبیعی و غیرطبیعی ٬ داخلی و خارجی ٬ خودی و غیرخودی ٬ استکباری و امرپریالیسمی (جووووون !؟!!‌) !سخت افزاری و نرم افزاری دست بدست هم داده بودند که شما از دست خزعبلجات و جفنگات ( جون من لغتها را دارین ؟؟؟ ) راحت باشین ! عمراً ... اول که امریکای جهانخوار سرور بلاگ اسکای را از کار انداخته بود و بعد یه هفته که راه افتاد (تازه حرف هم میزنه ) تا اومدیم دو خط بنگاریم ( فعل را حال کردین ) لامپ تصویر جناب اقای مونیتورمون هم به رحمت ایزدی پیوست و بعد از کلی منت کشی این و اون یه مونیتور قرضی کشفیدیم تا چند صباحی بر ما وارد شود (!!!!!!! غلط نکنم این فیلم شاه خاموش رو من اثر گذاشته !!!!! ) و از انجا که من همیشه و همه جا باید گزارشم را تکمیل کنم اهم (هان !!!) اتفاقات این چند روزه را به سمع و نظرتان میرسانم ... مشروحش را هم بمونین تو خماریش :
- گفته بودم هوس کوه و بارون کردم جاتون خالی تنهایی رفتم پارک طالقانی هنوز که هنوز مست بوی اونجام ...( البته لازم به تذکر است که من بدون چتر رفتیدم )
- تاتر تلخ مثه عسل اتیلا پسیانی هم که اخرش بود کلی خندیدم نه ؟؟؟ ... (این « نه » اخر را با کی بودم ؟؟؟)
- بازم خونواده رفتن مسافرت و من تهنا تهنا شدم ...( ای بابا !! چقدر فکرتون منحرفه !؟ هیچی اشتباهی نوشتم !!‌ شما نشنیده بگیرین ...)
- اینجا هم فعلا اهنگهای شکیلا غوغا میکنه میخوایین بخوایین نمی خوایین هم باید بخوایین همینه که هست ...
- دوباره شروع کردم آهسته اهسته برا فوق خوندن ( واسه کلاس گذاشتن گفتم جدی نگیرین !!! )
- تو این مدت یه هفته خبر دار شدم ۵نفر از دوستانم بخاطر حلول سال نو رابطه دوستیشون بهم خورده ( میگن خونه تکونی و حول حالنا ولی نه دیگه اینطوری !!!! ) ...
- امروز هم قرار بود با دوستانبریم بیرون ٬ فعلا اینطور که پیداست در پیچش قرار داریم ( همه ما را پیچوندن ایندفعه هم روش ... )...
- یه بحث جدی هم با یکی از دوستان داشتم ( باورتون نمیشه ! جون خودم بحث جدی بود !!) در مورد اینکه چرا دوستیها بعد از ازدواج کمرنگ و یا حتی بیرنگ میشه ... ( تا ۲بامداد داشتیم بحث میکردیم ) ... شاید یه چیزایی ازون را بعدا نوشتیدم ...
- تو این مدت تهناییم بدجوری خودمو داره همه جوره خفه میکنم ( ای بابا ! شما فکراتون مشکل داره صافکاری میخواد !) منظورم فیلم سینمایی هاست ... ارباب حلقه ها را که دیده بودم باز دوباره دیدم حتی با تکرارش ...
- بحثه دیگه زیاد وراجی کردم شما هم چه بیکارین دارین اینها را میخونین ... پاشین برین الان فیلم سینمایی شبکه ۳شروع میشه ...
 


اهان !!راستی !!‌ از اونجا که شاید عزیزانی نتونن تا چند روز دیگه به بلاگم سر بزنن ... پیشاپیش عید نوروز را به شما و خانواده محترمتون تبریک میگم امیدوارم هفت سین امسالتون سلامتی ٬ سرسبزی ٬ سرخوشی ٬ سادگی ٬ سرافرازی ٬ سخت کوشی ٬ و سرمایه داری باشد ( بخصوص اولی و اخری !!!‌)...
موقع تحویل سال من را هم تو دعاهاتون فراموش نکنین ...