خاطرات اردیبهشت(1) : چشمام به در ؟ بود ، دلشوره عجیبی داشتم... عادت همیشگی اش بود ، دیر سر ؟ میومد ولی امروز خیلی دیر کرده بود... دلشوره عجیبی داشتم ، با هر صدایی که از در ؟ میومد قلبم میلرزید ... وجودش را احساس میکردم ، چشمام را بستم ، اونو دیدم که از داشت از راه پله ها بالا میومد ، عجله ای نداشت ... در؟ را باز کرد ، منم چشمام را باز کردم ، خودش بود با همون لبخند همیشگی ... امیدوارم همیشه لباش پر ازخنده باشه ...
؟:...
خداییش مدیرعامل شدن هم کلی دردسر داره ها !!!چرا میخندین باورتون نمیشه من مدیر عامل شدم ! حالا بعدا که عضو شورای عالی انفورماتیک شدیم و منم بعنوان مدیر عامل شرکت تو جلساتشون تو هتل سیمرغ شرکت کردم و از جلسات اونها تو بلاگم نوشتم فکر نکنین خالی بستم ! بلندشو !!!!ظهره!!!!! ساعت 10شده تو هنوز خوابی !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! قراره عزیزی خبر نتیجه کنکورم را زودتر بهم بده ...یعنی میشه ادامه خواب بالا ببینم که فوق هم قبول شده باشم ؟؟
برای اولین بار من یه عاشق دیدم و به معشوقش حسودیم شد... امیدوارم معشوقش بدونه که شاید بخیالش خیلی « چیزها » را از دست داده ولی یه عاشقی داره که برایش « چیزها » مهم نیستند و « وجود » معشوقش مهمتر از همه « چیزها » ست ... یکی شدن وجودتان را به هردوی شما تبریک میگم ...
خوشبحالت که گریه کردی ...
نیما
یکشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1384 ساعت 12:04 ق.ظ
salam...inbar migam agha va khanoom:(akhe neveshte bood fereshte fekr kardam khanoomin:((omidvaram behetoon bar nakhorde basheo baese narahatitoon nashode basham:(moafagh bashin..ta bad tata...
تو بلاگ من اقایون هم جزو فرشتگانن ...
میترا
یکشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1384 ساعت 02:53 ب.ظ
نازی .. خب بالاخره تو هم جوونی گناه داری .. ایشالله به آرزوت می رسی .. نازی خانوم گل .. D:
من به ارزو میرسم تو بخال هندو ...
نرگس
دوشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1384 ساعت 03:40 ب.ظ
سلام اول یه گله!! من اگه نیام اینجا و اولین کسی نباشم که کامنت میذاره تو هم نباید یه سر به من بزنی؟؟؟ ها؟؟؟ دوم اگه راست میگی اون موضوع رو که برات تعریف کردم اینجا بیار... من فمینیست نبودم اما فمینیست که اینجا پیدا میشه... سوم خوبه حالا تو خوابشو میبینی من بیچاره که خواب هم نمی بینم... جوابای فوق هم که به زودی میاد و ما هم که حتما جزو قبولی ها هستیم... چهارم خوب شد من اون دو تا رو ندیدم وگرنه منهم حسودیم میشد... یعنی میشه؟؟ میشه یکی اینقدر عاشق باشه اگه بشه چی میشه.. خوش به حالشون چهارم .... پنجم همون چهارم
اول دوم سوم چهارم پنجم : قبول ... تسلیمم ...
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
salam khanoom gol...vay mahshare inja:Pman ke kheyli khosham oomad..karet kheyli tamize:Pvaghan behet tabrik migam...moafagh bashi azizam...vaghan jae nanazie;;)..ta baaaaaaaad....
اشتب گرفتی عزیز دل انگیز ؛) ...
امیدوارم قبول شده باشی....
ممنون ...
salam...inbar migam agha va khanoom:(akhe neveshte bood fereshte fekr kardam khanoomin:((omidvaram behetoon bar nakhorde basheo baese narahatitoon nashode basham:(moafagh bashin..ta bad tata...
تو بلاگ من اقایون هم جزو فرشتگانن ...
نازی .. خب بالاخره تو هم جوونی گناه داری .. ایشالله به آرزوت می رسی .. نازی خانوم گل .. D:
من به ارزو میرسم تو بخال هندو ...
سلام
اول یه گله!! من اگه نیام اینجا و اولین کسی نباشم که کامنت میذاره تو هم نباید یه سر به من بزنی؟؟؟ ها؟؟؟
دوم اگه راست میگی اون موضوع رو که برات تعریف کردم اینجا بیار... من فمینیست نبودم اما فمینیست که اینجا پیدا میشه...
سوم خوبه حالا تو خوابشو میبینی من بیچاره که خواب هم نمی بینم... جوابای فوق هم که به زودی میاد و ما هم که حتما جزو قبولی ها هستیم...
چهارم خوب شد من اون دو تا رو ندیدم وگرنه منهم حسودیم میشد... یعنی میشه؟؟ میشه یکی اینقدر عاشق باشه اگه بشه چی میشه.. خوش به حالشون
چهارم ....
پنجم همون چهارم
اول دوم سوم چهارم پنجم : قبول ... تسلیمم ...