« گزارش » نامه


بهار دلکش رسید و دل به جا نباشد
از آنکه دلبر دمی به فکر ما نباشد
 در این بهار ای صنم بیا تو آشتی کن
 که جنگ و کین با من حزین روا نباشد
 
 


 چه سرنوشت غم انگیزی، که کرم کوچک ابریشم 
                       تمام عمر قفس می بافت ، ولی  به فکر پریدن بود


 تو این مدت که ننوشته بودم فکر نکنین که من تنبل شده بودم ها ! نه !!! ( تنبل نبودن من نکته مهمی بود که باید میگفتم ) . تمام عوامل طبیعی و غیرطبیعی ٬ داخلی و خارجی ٬ خودی و غیرخودی ٬ استکباری و امرپریالیسمی (جووووون !؟!!‌) !سخت افزاری و نرم افزاری دست بدست هم داده بودند که شما از دست خزعبلجات و جفنگات ( جون من لغتها را دارین ؟؟؟ ) راحت باشین ! عمراً ... اول که امریکای جهانخوار سرور بلاگ اسکای را از کار انداخته بود و بعد یه هفته که راه افتاد (تازه حرف هم میزنه ) تا اومدیم دو خط بنگاریم ( فعل را حال کردین ) لامپ تصویر جناب اقای مونیتورمون هم به رحمت ایزدی پیوست و بعد از کلی منت کشی این و اون یه مونیتور قرضی کشفیدیم تا چند صباحی بر ما وارد شود (!!!!!!! غلط نکنم این فیلم شاه خاموش رو من اثر گذاشته !!!!! ) و از انجا که من همیشه و همه جا باید گزارشم را تکمیل کنم اهم (هان !!!) اتفاقات این چند روزه را به سمع و نظرتان میرسانم ... مشروحش را هم بمونین تو خماریش :
- گفته بودم هوس کوه و بارون کردم جاتون خالی تنهایی رفتم پارک طالقانی هنوز که هنوز مست بوی اونجام ...( البته لازم به تذکر است که من بدون چتر رفتیدم )
- تاتر تلخ مثه عسل اتیلا پسیانی هم که اخرش بود کلی خندیدم نه ؟؟؟ ... (این « نه » اخر را با کی بودم ؟؟؟)
- بازم خونواده رفتن مسافرت و من تهنا تهنا شدم ...( ای بابا !! چقدر فکرتون منحرفه !؟ هیچی اشتباهی نوشتم !!‌ شما نشنیده بگیرین ...)
- اینجا هم فعلا اهنگهای شکیلا غوغا میکنه میخوایین بخوایین نمی خوایین هم باید بخوایین همینه که هست ...
- دوباره شروع کردم آهسته اهسته برا فوق خوندن ( واسه کلاس گذاشتن گفتم جدی نگیرین !!! )
- تو این مدت یه هفته خبر دار شدم ۵نفر از دوستانم بخاطر حلول سال نو رابطه دوستیشون بهم خورده ( میگن خونه تکونی و حول حالنا ولی نه دیگه اینطوری !!!! ) ...
- امروز هم قرار بود با دوستانبریم بیرون ٬ فعلا اینطور که پیداست در پیچش قرار داریم ( همه ما را پیچوندن ایندفعه هم روش ... )...
- یه بحث جدی هم با یکی از دوستان داشتم ( باورتون نمیشه ! جون خودم بحث جدی بود !!) در مورد اینکه چرا دوستیها بعد از ازدواج کمرنگ و یا حتی بیرنگ میشه ... ( تا ۲بامداد داشتیم بحث میکردیم ) ... شاید یه چیزایی ازون را بعدا نوشتیدم ...
- تو این مدت تهناییم بدجوری خودمو داره همه جوره خفه میکنم ( ای بابا ! شما فکراتون مشکل داره صافکاری میخواد !) منظورم فیلم سینمایی هاست ... ارباب حلقه ها را که دیده بودم باز دوباره دیدم حتی با تکرارش ...
- بحثه دیگه زیاد وراجی کردم شما هم چه بیکارین دارین اینها را میخونین ... پاشین برین الان فیلم سینمایی شبکه ۳شروع میشه ...
 


اهان !!راستی !!‌ از اونجا که شاید عزیزانی نتونن تا چند روز دیگه به بلاگم سر بزنن ... پیشاپیش عید نوروز را به شما و خانواده محترمتون تبریک میگم امیدوارم هفت سین امسالتون سلامتی ٬ سرسبزی ٬ سرخوشی ٬ سادگی ٬ سرافرازی ٬ سخت کوشی ٬ و سرمایه داری باشد ( بخصوص اولی و اخری !!!‌)...
موقع تحویل سال من را هم تو دعاهاتون فراموش نکنین ...

نظرات 5 + ارسال نظر
ساهیک شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 10:06 ب.ظ http://www.tabar.blogsky.com

دوست گرامی درود...گزارش جامع وکاملی بود ممنون.نوروز وسال نوین برشما وخوانواده تهنیت باد..همیشه موفق وشاداب باشی...عیدانه یادت نره...

نه یادم نمیره...

نرگس شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 10:32 ب.ظ

چرا همراه خانواده نرفتی مسافرت؟؟ تا از تهنای تهنایی در بیای . نکنه این تهنای تهنایی خوب مزه میده بهت هان؟؟؟!!!
راستی فکر نمیکردم اینقدر امتحان رو خراب کرده باشی که از حالا حتی واسه کلاس گذاشتن بگی میخوای بخونی من اینقدر روم زیاده که با اینکه میدونم امتحان رو اساسی خراب کردم اما حالا حالا ها نمیرم سراغ دوباره خوندن. هنوز هم امید هست…
راستی بی صبرانه منتظرم ببینم تا 2 نصف شب با این دوست عزیز چی می گفتید که اینقدر جدی بوده. البته به نطر من خیلی بحث جالبی باید باشه ای کاش منهم تو این بحث شریک بودم. جون من پست بعدی رو بذار واسه این موضوع اگرچه به احتمال زیاد تا آخر تعطیلات دسترسی با کامپیوتر ندارم اما هر وقت وصل بشم اولین کاری که بکنم اینه که برای این پست بیام اینجا!!

از بس دعوام کردین دارم میرم مسافرت ... ولی زود میام ؛)

ندا یکشنبه 30 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 01:21 ب.ظ http://neda3000.persianblog.com

سال نو مبارک براتون آرزوی سالی سر از شادی و موفقیت دارم .... شاد باشی خان عمو

ممنون برادرزاده گلم...

شیما دوشنبه 1 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 03:49 ق.ظ http://rahgozarebad.persianblog.com

سلام......ببخشید تو نوشته جدیدت رفتم کامنت دوم و بزارم دیگه نشد هر کاری کردم..مجبور شدم اینجا بزارم...سال نو مبارکت باشه....جدیا اینایی که ۳۰ اسفند به دنیا اومدن عجب داستانی دارنااا...مسافرت بهت خوش بگذره......شاد باشی مهربون./

س.د.قائم مقامی جمعه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 11:32 ب.ظ

ba salam......dorud.
khasteh nabashi.
ayyamat sepid va roshan...........jari bashi zolal va pak .......ba omide khoday mehrban.
s.n.ghaemmaghami
Hamburg-germany

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد