« باران » نامه

زندگی نشاط
زندگی رویش جوانه هاست
زندگی ترنم تمام عاشقانه هاست


صدای پرندگان تو سروصدای بازی بچه ها گم شده بود... تو اون گرمای بعد از ظهر تابستون فواره ها به رقص دراومده بودند تا قدری هوا را خنک کرده باشند...

سرم را اروم رو شونه هاش گذاشتم ... چشمامو بستم ... خسته بودم خسته خسته ... خسته از همه چی !...  اروم کنار گوش من گفت : چی دوست داری ؟ ... گفتم هوس یه بارون کردم ، یه بارون که این گرما را از بین ببره ، هوس بوی خاک و سبزه و بارون کردم ، هوس یه نم نم بارون که بشه بدون چتر زیر اون قدم زد ...

دستم را اروم فشرد بطرف قلبش برد ، گرم گرم بود ...

زمین اتش گرفت ، اسمون فریاد کشید ، ابرها بکمکش اومدند و صدای نم نم بارون هم تو هیاهوی صدای بچه ها گم شد ...

و قلبش اروم اروم سرد شد ...


دلم برای یه نم نم بارون دیگه تنگ شده ...

نظرات 5 + ارسال نظر
نرگس پنج‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 01:35 ق.ظ http://azrooyesadegi.blogsky.com

بارون!!!
بدون چترش رو دوست ندارم اما عاشق بوی نم بارونم

با چترش که حال نمیده ... بوی بارون با سبزه و خاک مست کننده است ...

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 01:49 ق.ظ

سلام/ میگه : بارون رو دوست دارم هنوز/ چون تو رو یادم می آره....حالا انتظار داشتی تو بلاگ آپولو هوا کنم که نکردم؟؟؟؟ آخرش نگفتی امتحان چطور بود///حالا اگه وقت کردی بگو چطور فکر کردی من دوستامو نمی شناسم؟؟؟؟؟؟/////تا بعد

بهمین خاطر هم من عاشق بارونم...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
افتضح یفتضح افتضاح ...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یعنی جدی جدی منو شناختی ؟؟؟

مریم پنج‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 01:49 ق.ظ http://atre-aghaghi.persianblog.com

من آدرس مادرس یادم رفت به کل....شرمنده...این همونه دیگه

نزدیک بود چون بی اسم بود فحش محش بدم شانس اوردی ؛)))))))

شیما پنج‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 12:54 ب.ظ http://rahgozarebad.persianblog.com

سلام مهربون........من از اولم لینک نذاشته بودم لوگوت و گذاشته بودم.....بدشم لوگوت هنوزم هست.....ولی می خواستم یه سری از لینک ها رو بردارم و ادرسای جدیدشون و یا لینکای جدید بزارم........خونه ی جدیدت هم مبارک.....خیلی خوشگله........با سلیقه تر شدی!.....منم مثل تو دو تا تولد دارم یکی الکی یکی واقعی....اما من ۱ ماه ...نه ۳ ماه!!!!........وای گفتی بارون!...یاد شعر فریدون افتادم (( آسمون بغضش و خالی می کنه.....آدم و حالی به حالی می کنه.))....چقدر کامنتم طولانی شد.....آخه دلم خیلی واسه نوشته هات تنگ شده بود....چه خوب شد که دو باره می نویسی......!

منم دلم خیلی برا شما دوستان تنگ شده بود ... راستی کدوم تولدت نزدیکتره ؟؟؟

نرگس جمعه 21 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 12:33 ق.ظ

خیلی هم با چتر مزه میده کو اپدیت امشب؟؟

اصلا هم مزه نمیده :پی ... چشم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد